جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت


 
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»

  • -->

    حدیث / آفاق نیایش- تفسیر دعای سحر / آفاق نیایش - تفسیر دعای سحر
    بخش بيست و چهارم

    تفسير اجابت‏

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 211

    اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِما تُجيبُنى بِه حين اسْئَلُكَ فَاجِبْنى‏ يا اللَّهُ.

    تفسير ادبى‏

    لغت «اجابت» از «جواب» گرفته شده، و «جواب» در مقابل «سئوال» است.

    گاهى سئوال گفتار است: «آيا زيد آمد؟»

    جوابش هم گفتار است: «آمد» يا «نيامد.»

    اما انسان گاهى در سئوال چيزى مى‏خواهد، در اين جا ديگر جوابش گفتار نيست، بلكه كردار و اعطاء است. از نظر ادبى «ما» در كلمه «بما تجيبنى» مصدريه است؛ يعنى «مقسم به» اجابت است. انسان به درخانه خدا مى‏رود تا مورد عنايت و اجابت خدا قرار گيرد، لذا مى‏گويد:

    «اى خدا! به درخانه‏ات آمده‏ام، و تو را به اجابتت در آن اوقاتى كه از تو سئوال مى‏كنم، قسم مى‏دهم.»

    شرح عرفانى‏

    سؤال [درخواست‏] عبد از مولا براى خدا برترين امور، و براى بنده لذيذترين لذات است، چنان كه پيش‏تر بدان اشاره شد:

    «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ مِن مَسائِلِكَ بِاحَبِّها الَيك؛

    خدايا! به درخانه تو آمده‏ام، و تو را به محبوب‏ترين سئوال‏هايى كه از تو مى‏شود، قسم مى‏دهم.»

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 212

    از اين جمله بر مى‏آيد كه خود سئوال پيش خدا محبوب است. در قرآن نيز سئوال نزد خدا محبوب است:

    «وَ اذا سَئَلَكَ عِبادى‏ عَنّى فَانّى‏ قَريبٌ اجيبُ دَعْوَةَ الّداعِ اذا دَعانِ»؛[1] هنگامى كه بندگانم از تو درباره من سؤال مى‏كنند بگو كه من نزديكم و دعاى هر دعاى كننده را اجابت مى‏كنم.

    سئوال عبد براى عبد لذيذ، و براى مولا محبوب است، اما تلطف، توجه و اعطاى حق‏تعالى لذيذتر، و پيش خدا مجبوب تر است. پروردگار عالم «جواد» است، و بالاترين لذت‏هايش اين است كه به بنده‏هايش تلطف كرده و جواب آن‏ها را بدهد، چنان كه اين تلطف و مهربانى براى بنده نيز لذيذترين است؛ بنابراين عارف يعنى كسى كه به درخانه خدا مى‏رود، در آخر دعا خدا را به چيزى كه محبوب‏ترين لذت‏ها پيش خدا است، قسم مى‏دهد:

    «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِما تُجيبُنى بِه حين اسْئَلُكَ فَاجِبْنى يا اللَّهُ؛

    خدايا! به درخانه‏ات آمده‏ام، تو را به توجه و لطفت كه محبوب‏ترين چيزها پيش توست، قسم مى‏دهم. خدايا! تو را به آن توجهت قسم مى‏دهم، خدايا! اين توجه را بر من هميشگى كن.»

    لطف ديگر دعاى سحر

    اين دعا با كلمه‏

    «اللَّهُمَ‏

    » آغاز مى‏شود كه‏

    «اللَّهُمَ‏

    » به معناى «يا الله» است و ختم دعا هم به كلمه «يا الله» است. كلمه‏

    «اللَّهُمَّ»

    بيش از بيست بار در اين دعا تكرار شده است:

    «اى كسى كه مستجمع جميع صفات كمال و جمال و جلالى، من به درِ خانه‏ات آمده‏ام.»

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 213

    دعا با «اى خدا» شروع مى‏شود و با «فاجبنى يا الله» پايان مى‏پذيرد.

    خوشا به حال كسى كه در دل او صفات جمال و جلال خدا حكومت داشته باشد و بر زبان و دلش لفظ «يا الله! يا الله! يا الله!» باشد. كسى كه كلمه «يا الله» بر دل او حكومت داشته باشد توجه و تلطف خدا را مى‏بيند، لذا مى‏گويد:

    «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِما تُجيبُنى بِه حين اسْئَلُكَ؛

    خدايا! متوجه لطف توام، خدايا! تَوجهت را مى‏بينم، خدايا! مى‏بينم كه دست عنايتِ تو بالاى سر من است. تو را به تَوجهت قسم مى‏دهم. خدايا! كارى كن كه من هميشه مورد توجه و عنايت تو باشم.»

    ديگر انسان به جايى مى‏رسد كه مى‏گويد:

    نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست‏


    چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم‏[2]




    انسان دراين حال، توجه حق را مى‏بيند و از ترس جهنم و يا به طمع بهشت، عبادت نمى‏كند، بلكه عبادت مى‏كند چون عبد است و او مولاست.

    امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند:

    «قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزّوَجَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبيدِ؛

    گروهى خدا را به سبب ترس (آتش) عبادت مى‏كنند اين عبادت عبيد، (غلام زر خريد) است.»

    «قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبارَكَ و تَعالى‏ طَلَباً لِلثَّوابِ فَتِلْكَ عِبادَةُ الاجَراءِ؛

    دسته‏اى خدا را عبادت مى‏كنند تا به بهشت رسند. عبادت آن‏ها نظير عبادت كارگران است كه براى پول كار مى‏كنند.»

     

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 214

    «وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللّهَ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبادَةُ الْاحرارِ وِ هِىَ افْضَلُ الْعِبادَةِ؛[3]

    عده‏اى چون محبت خدا سر تاپايشان را فرا گرفته و در دلشان ريخته شده خدا را عبادت مى‏كنند و اين عبادت آزادگان و برترين عبادت‏هاست.»

    بنابراين هدف و مقصود ما انسان‏ها، تنها خداست و اين عبادات وسيله‏اى براى نيل به آن هدف‏اند، قرآن مى‏فرمايد:

    «انَّنى انَا اللَّهُ لا الهَ الَّا انَا فَاعْبُدْنى وَ اقَمِ الصَّلوةَ لِذِكْرى‏»؛[4] خداى يكتا من هستم، هيچ خدايى جز من نيست پس مرا پرستش كن و براى اين كه مرا ياد كنى نماز بگزار.

    انسان در اين حال، مصداق اين آيه مى‏شود كه:

    «الا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛[5] همانا تنها با ياد خدا قلب‏ها اطمينان مى‏يابد.

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 215

    درس آخر

    همان طور كه از قرآن و روايات بر مى‏آيد بعثت همه انبيا براى راهنمايى انسان به سوى عبادت خدا و پناه جستن در نزد او و درك لذت حضور وى و پرهيز از شرك و بت‏پرستى است. امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه مى‏فرمايند:

    «اى خدا! كسى كه تو را دارد چه ندارد؟ كسى كه تو را گم كرد چه دارد؟»

    اگر عالم هستى را به انسان بدهند اما خدا را نداشته باشد، هيچ چيز ندارد؛ زيرا خدا مقصود او است؛ بنابراين اگر انسان به اين مقصود برسد همان روز، عيد اوست.

    حضرت على عليه السلام مى‏فرمايند:

    «كُلُّ يَوْمِ لا يُعْصَىْ اللَّهُ فيهِ فَهُوُ يَوْمُ عيدٍ؛[6]

    روزى كه انسان گناه نكند همان روز، عيد اوست.»

    هر كس به مطلوب حقيقى رسيد هر روز عيد اوست. از چيزهايى كه انسان را به مقصود مى‏رساند روزه ماه مبارك رمضان است، زيرا غرايز را تعديل مى‏كند، تخيل‏ها، جلوه‏ها، وهم‏ها، وسوسه‏ها و هوس‏ها را از بين مى‏برد و بت درونى و بيرونى را نابود مى‏كند. به عبارت ديگر، طاغوت را از ميان بر مى‏دارد، لذادر روايت آمده است كه در هنگام ماه رمضان، خداوند به جبرئيل مى‏فرمايد:

    «يا جِبْرِئيلُ احْبِطْ الَى الْارْضِ فَصَفَدَ مَرَدَةَ الشَّياطينَ وَ غَلَّهُمْ بِالْاغْلالِ؛[7]

    اى جبرئيل! به زمين فرو آى و شياطين را در بند كن و آنان را با غل و زنجير ببندد.»

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 216

    آرى روزه ماه مبارك رمضان، شيطان را در بند مى‏كند و موجب تسلط انسان بر هوا و هوس مى‏گردد، در روايتى داريم كه:

    «وَ انَّ لِلَّهِ فى‏ آخِرِ كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ عِنْدَ الْافْطارِ الْفَ الْفِ عَتيقٍ مِنَ النَّارِ فَاذا كانَتْ لَيْلَةُ الجُمْعَةِ وَ يَوْمُ الْجُمْعَةِ اعْتَقَ فى‏ كُلِّ ساعةٍ مِنْها الْفَ الْفِ عَتيقٍ مِنَ النَّارِ وَ كُلُّهُمْ قَدِاسْتَوْجَبَ الْعَذابَ فَاذا كانَ فى‏ آخِرِ شَهْرِ رَمَضانَ اعْتَقَ اللَّهُ فى‏ ذلِكَ الْيَوْمِ بِعَدَدِ ما اعْتَقَ مِنْ اوّلِ الشَّهْرِ الى‏ آخِرِهِ؛[8]

    پروردگار عالم در آخر هر روز ماه مبارك رمضان هر روز يك ميليون نفر گنه‏كار را از آتش جهنم مى‏رهاند. شب‏ها و روزهاى جمعه ماه مبارك رمضان در هر ساعتش ميليون‏ها گنه‏كار را مى‏آمرزد و روز آخر ماه مبارك رمضان خداوند به اندازه همه ماه مبارك رمضان مى‏آمرزد.»

    روزه، انسان را در مسير سير و سلوك قرار مى‏دهد و براى سير و سلوك هيچ ماهى بهتر از ماه مبارك رمضان نيست و هيچ عبادتى هم بهتر از روزه ماه مبارك رمضان نيست. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد:

    «انَّ لِرَبِّكُمْ فى‏ ايّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحاتٌ الا فَتَعَرَّضُوا لَها؛[9]

    خداوند متعال در روزهاى عمر شما نفحه‏هايى دارد، هشيار باشيد، و خود را در معرضِ اين نفحات رحمانى قرار دهيد.»

    امر مهم ديگر اسلام «روز عرفه» و اعمال حج است. اعمال حج، روح تعبد به انسان مى‏دهد؛ يعنى اين كه اگر به او بگويند:

    مى‏خواهم به دستور خدا سرت را ببرم، مى‏گويد:

    «يا ابَتِ افْعَلْ ما تُؤمَرُ سَتَجِدُنى انْ‏شاءَاللَّهُ مِنَ الصّابِرينَ.[10]»

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 217

    ديگر در مقابل اوامر و نواهى خدا چون و چرايى ندارد و به مقام شخصى مى‏رسد كه خدمت امام صادق عليه السلام آمد و گفت: «اى پسر رسول خدا، اگر يك انار را نصف كنى نصف آن را، حرام و نصف ديگر آن را حلال بگويى، من از آن نصفه حرام اجتناب مى‏كنم و آن نصفه حلال را مى‏خورم. من صد در صد تسليم شما هستم».

    اسلام دو عيد دارد:

    يكى اول ماه شوال؛ يعنى وقتى كه ماه مبارك رمضان بگذرد؛ و ديگرى هم دهم ذى الحجه يعنى روز عرفه و وقتى كه اعمال حج تمام شود. اسلام اين دو عيد را به رسميت شناخته است، لذا در قنوت نماز عيد، مى‏خوانيم:

    «اسْئَلُكَ بِحَقِّ هذا الْيَوْمِ الَّذى‏ جَعَلْتَهُ لِلمُسْلِمينَ عيداً وَ لِمُحَمَّدٍ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ كَرامَةً وَ مَزيداً؛

    خدايا! به درخانه‏ات آمده‏ام، از تو سئوال مى‏كنم، و تو را به حق اين روزى كه براى مسلمانان عيد قراردادى قسم مى‏دهم. اى خدا! تو را به حق اين روزى كه نه تنها براى مسلمان‏ها عيد قراردادى، بلكه براى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله هم كرامت، شرافت، مزيد و ذخر قرار دادى قسم مى‏دهم.»

    چرا روز اول شوال و دهم ذى الحجه براى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله ذخر، شرافت، كرامت و مزيد است؟ چون پيغمبر به مقصودش رسيده است و برانگيخته شده تا انسان‏ها را به مقصود و هدف برساند. كسى كه يك ماه روزه بگيرد به هدف رسيده و غرايزش تعديل مى‏شود، و طاغوت‏ها از دلش رخت بر مى‏بندد و خدا بر دلش حكومت مى‏كند، لذا براى او روز عيد است و براى پيغمبر ذخر، شرف و كرامت است.

    هرگاه انسان اعمال حج را به جا آورد در برابر امور تكوينى و تشريعى خداوند تسليم مى‏شود و پيغمبر به مقصود خود مى‏رسد؛ يعنى پيغمبر به واسطه اعمال حج انسان را اصلاح مى‏كند، لذا در آخر قنوت نماز عيد به همين جمله اشاره دارد و مى‏گويد:

    آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 218

    «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ خَيْرَما سَئَلَكَ بِه عِبادُكَ الصَّالِحُونَ وَ اعُوذُبِكَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنهُ عِبادُكَ الْمُخْلَصُونَ؛

    خدايا! به درخانه‏ات آمده‏ام، روز عيد است. بهترين چيزها را از تو سئوال مى‏كنم؛ آن چيزى را كه بنده‏هاى صالحت از تو درخواست مى‏كنند، و به تو پناه مى‏برم از چيزى كه بنده‏هاى مخلصت به تو پناه مى‏برند.»

    - بهترين چيزى كه اهل‏بيت از او مى‏خواهند، چيست؟

    - عبوديت.

    - بدترين چيزى كه اهل‏بيت از آن به خدا پناه مى‏برند، چيست؟

    - شرك.

    - شرك با چه چيزى از بين مى‏رود؟

    - روزه ماه مبارك رمضان و اعمال حج.

    تذكر اخلاقى‏

    روز عيد بايد انسان از خدا مقامِ عبوديت را عيدى بخواهد. از خدا بخواهد كه آن نتيجه و توجهى كه خدا در ماه مبارك رمضان به او داده است ادامه پيدا كند و هيچ چيز و هيچ كسى جز خدا بر دلش حكومت نداشته باشد.

    اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد:

    «الهى! كَفى بى عِزّاً انْ اكونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفى بى فَخْراً انْ تَكونَ لى رَبّاً انْتَ كَما احِبُّ فَاجْعَلْنى كَما تُحِبُّ؛[11]

    اى خدا! برايم افتخارى از اين بالاتر نيست كه من بنده تو و تو پروردگار منى. خدايا! مرا بساز آن طور كه دوست دارى. اى خدا! تو آن طور هستى كه من دوست دارم.»



    [1]. بقره، آيه 186.

    [2]. حافظ، ديوان اشعار، غزليات، شماره 317.

    [3]. بحارالأنوار، ج 67، ص 236،( باب 54)، ح 6؛ مرآت العقول، ج 8، ص 86، ح 5.

    [4]. طه، آيه 14.

    [5]. رعد، آيه 28.

    [6]. بحارالأنوار، ج 18، ص 136،( باب 5)، ح 5.

    [7]. مستدرك الوسائل، ج 7، ص 430.

    [8]. مستدرك الوسايل، ج 7، ص 430.

    [9]. بحارالأنوار، ج 68، ص 221،( باب 66)، ح 30.

    [10]. صافات، آيه 102.

    [11]. بحارالأنوار، ج 74، ص 400،( باب 15)، ح 23.

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365